افغانســـــــتان په اوسنۍ حالاتوکی

لیکوال: ظاهر ایوبی د داکتر سلیمان لیسه ښوونکی

دویمه برخه

اقتصادې اوضاع:

د شیرین میاشتنۍ پاڼه گرانو لوستونکوته یوځل بیا د افغانستان په اوسنیو حالاتوکې تر عنوان لاندې چی په دویمه برخه اقتصادي اوضاع مخکښ کیږی د لوستلو لپاره زیار ورکوږ

     به دا برخه د مقدمه په توگه ولیکو چی د شیرین میاشتنۍ پانه د خپروندیه دفتر، مسئول مدير ښاغلی علی شجاعې له خوا رالیږل شوی پیشنهادې لیکنه پربنسټ، دنده زما په برخه شو چی دنوموړی عنوان سره سم د پښتو څانگی لیکنو مسئوليت په غاړه اخلم، دیادونه وړدې چی به تیرنۍ یا لومړۍ برخه، له کامپیوتری ټایپ، ځینو غلطو املایی کلمو لیکل شوی ؤ چی پر انشایی او ادبی قواعد هم اغیز در لود، نو مونږ له گرانو ستونکو څخه له دې کبله ډیره ډیره بښنه غواړو، هیله مندیو چې خدای جل جلاله توفیق راکړی داځل، دویمه پښتو برخه په سمه ډول ئي تا سوته وړاندی کوو.

    مخکې له ټول لومړﺉ باید و پیژنو چی اقتصاد هغه علم دې چی د انسانانو له ثروتیې وړتیاوې بحث او هدف ئي د بشریت کړنه او روحیات د ثروت ترلاس راوړلودی او دسهولت له مخی په څلور ډوله ویشل کیږی چی تولید، تبادل، توزیع او استهلاک ورته وائي او ځینو اصلاحات لکه شتمنی، نرخ، غوښتی، وړاندی، فایده، نفع، تجارتی کړنه او نورو... پکی استعمالیږی، مونږ په دا مقاله کښی د لوی او بښونکی خدای جل جلاله له توفیق سره د افغانستان اوسنۍ اقتصادی حالت د ثروت له ساحې تر قلم راوړو او لومړی د افغانستان ثروت ته نوم واخلو، زموږ گران هیواد افغانستان په ټولو نړی کی د معادن او بیلابیلو کاڼو څخه لوړ مقام او منزلت لری چی له پخوانیو کلنو تر اوسه پوری د استعماری دولتونو لکه انگریز، امریکې، روسیې، چین، فرانسې او نورو، د تر لاس راوړلو سترگو، افغانستان خواته تیز شوی ده اوپه همدی کبله تاریخی تجاوزات پر افغانستان باندی پیل شوی او تر اوسه پوری دوام لری. له بلې خوا د افغانی بی کفایته حکومتونو، د سواد ټیټه کچه، فرهنگی او اقتصادی بیوزلۍ او په زرکونو ستونزو او کړاوونه له مخی د زمرد، طلا، نقره، فیروزه، سرب، اوسپنه، لعل، لیتیم، او ځینی گازی او نفتی څاگانو، او نورو کاڼونو پخپل طبیعی حالت د افغانستان په بدخشان، غزنی، لوگر، بامیان، شمالی څپو، کندهار، او ډیرو ولایتونو پاتی او استخراج لپاره چمتو دی په اوسنۍ دورې کښی د افغانستان ملی ځنگلونه سر بیره پردې چی بی ځایه قطع شوی او د غلا په توگه گاونډی هیوادونوته صادریږی. پاتینیو برخو اوس مهال، افغانستان ته یولویه شتمنۍ بلل کیږیږ که دا ملی او هیوادی شتمنیو، فنی شکلونه سره سم د حکومت او اداری څانگو له خوا د افغانستان اتل ولس په خدمت کې کارول شی، افغانستان په اوسنۍ اقتصادی اوضاع، د پر مختللو هیوادونو په کتار ولاړیږی. 

                                                      ( پاتی لری )

رنسانس در شرق

 ب. ی

     در فراز و نشيب هاي زندگي، ما ناخواسته وارد مراحل گوناگون ميشويم كه اين مراحل عبارتند از: انقلابي، بي خيالي، تهوع، دلمرده گي، جسارت، حق طلبي، سكوت و محافظه كاري را ما، عملا تجربه و يكي از اين مراحل را نا خواسته و يا خود خواسته در زندگي فردي خويش عجين مينماييم. در حقيقت آنچه را ما ميخواهيم به اساس علايق و سليقه ها، سياست و يا از وجدان ما سر چشمه گرفته و ذهن انسان را بسو و جهت خاص سوق داده و از يگ انسان عادي گاهي يك شخصيت منحصر به فرد و هرزگاهي يك انسان بي آلايش و گاهي هم يگ آدم متوحش و مفسد ميسازد؛ پس ما بايد مغز را سازماندهي درست نموده و از گزينه هاي عالي و بهتر در هدايت مفكوره هاي خويش استفاده نماييم و زمانيكه تسلط كامل در هدايت خويش پيدا نموديم؛ پس باييست تلاش نموده تا ذهنيت ديگران را نيز به اساس آرمان پاك خويش تغيير و هدايت نمود، اين زمان خواهد بود كه ما ميتوانيم زمينه ها و پايه هاي رنسانس فرهنگي را درشرق و حد اقل در جامعه و كشور خويش ايجاد نمود. اگر اطلاعات در قسمت رنسانس نداريد فقط در يك كلام چنين براي شما خواننده گان گرامي خاطر نشان ميكنم كه تكنالو‍‍ژي و فناوري غرب مديون و مرهون رنسانس قرن 16 ميلادي مي باشد، كه درحقيقت رنسانس زمينه و پايه حركت هاي فرهنگي و علمي را در غرب آماده نمود. اگر تعريف از رنسانس داشته باشيم، رنسانس يعني تجدد و نوسازي به اساس قدامت و قانون علمي؛ پس از اين تعريف ما، در ميابيم كه جامعه افغاني در گام نخست يك نياز مبرم به رنسانس فرهنگي دارد؛ چون فرهنگ كشور ما چنان دست كاري و تحت تأثير فرهنگ هاي ديگر رفته كه حتي فرهنگيان ما خود سر در گمان فرهنگ اصيل خويش گرديده اند، شما ميدانيد كه امروز در قسمت زبان ما، دري، پشتو و ديگر زبانهاي محلي و مادري، زبانهاي از آنسوي آسيا آمده و نا خواسته مورد استفاده همگان قرار گرفته است من در هر زمينه معتقد به تغيير هستم مشروط بر اينكه ما با جمعي يك حركت منسجم داشته باشيم و ملت خويش را به صلاح وفلاح رهنمون نماييم؛ پس نبايد ايستاد و بايد حركت كرد و اين حركت در تمام عرصه ها بايد قابل ديد باشد و تغيير در رفتار و ذهنيات بد انديشان ايجاد نمود و فرهنگ همپذيري را بجاي فرهنگ حسادت جايگزين نمود.      ( ادامه در شماره بعدی )

بخش دوم تربيت  از ديدگـاه اســلام

نویسنده: سید ع موسوی

   در اين بحث ازديدگاه اسلام مسئوليت پدر و مادر را در قبال فرزندان شان پي مي گيريم و اينكه پدر ومادر اين همه مقام و مرتبه را چرا و چگونه بدست آورده است؟

مسئوليت پدر ومادر:

    از نظر اسلام پدر و مادر مقام بسيار والائي را دارند و خدا ، پيامبر و امامان معصوم (ع) در ده ها آيه و روايات درباره آنان سفارش هاي اکیدكرده اند و احسان و نيكي به آنان از مهمترين عبادت ها شمرده شده است. پروردگار حكم كرده كه جز او كسي را پرستش نكنيد و در باره پدر و مادر احسان نمائيد.

امام صادق (ع) فرمود:

بهترين اعمال سه چيز است: 1- برپا داشتن نماز هاي پنج گانه در وقت خود. 2- احسان و نيكي به پدر و مادر. 3- جهاد در راه خدا.  

اكنون اين پرسش بميان مي آيد كه پدر ومادر اين بچه مقام و مرتبه را چرا و چگونه پيدا كرده اند؟ آيا خدا بي محبت اين مقام را به آنان عطاء كرده يا در قبال كار از زنده شان؟ پدر و مادر چه خدمت بزرگي براي فرزندان شان مي كنند كه شايسته اين همه سفارش شده اند؟ مگر نه اينكه پدر در اثر غريزه جنسي تحريك شده وسلول زنده را در رحم مادر منتقل مي سازد. اين سلول در رحم مادر با سلول از طرف او تركيب شده موجود تازه اي در رحم مادر پرورش مي يابد كه بعد از نه ماه بصورت طفل كوچك پا به عرصه گيتي مي گذارد مادر به او شير و غذا داده وتا مدتي تر و خشكش نمايد و البته در تمام اين مراحل پدر مخارج خانواده را تأمين نموده و از آنان حمايت مي كند. آيا پدر و مادر بجز اين گونه كار ها وظيفه ديگري ندارند و صرف همين كار ها لايق مقام شامخ پدري و مادري شده اند؟ آيا فقط پدر و مادر بگردن فرزندان حق دارند و فرزندان بر پدر و مادر حقي ندارند؟ بديهي است كه پاسخ سوال منفي است و عقل نمي پسندد كه كسي چنين حق يك سويه اي را بپذيرد در كلام معصومين حقوقي نيز براي فرزندان ذكر شده كه پدر و مادر بايد به آنها عمل كنند. پيامبر فرمود: هم چنان كه فرزند در اثر نا فرماني عاق پدر و مادر مي شود . پدر و مادر نيز ممكن است در اثر عدم انجام وظيفه عاق فرزند شوند. هم چنين پيامبر فرمود: همچنان كه پدرت بر تو حقي دارد ، فرزندانت نيز حق دارند..... خدا لعنت كند پدر و مادري را كه باعث عاق شدن فرزندان شان مي شوند .  

     امام سجاد عليه السلام فرمود: حق فرزند اين است كه توجه داشته باشي كه اگر خوب باشد يا بد، از تو بوجود آمده و در اين دنيا با تو نسبت دارد و در تأديب او مسئوليت خواهي داشت، در خداشناسي بايد او را راهنمایي  كني و در اطاعت پروردگار ياريش نمایي و رفتار تو با فرزندت بايد رفتار كسي باشد كه يقين دارد در مورد احسان به او پاداش نيك خواهد داشت و درباره بد رفتاري با او كيفر خواهد رسد. ونيز پيامبر فرمود: كسيكه دختري داشته باشد و او را خوب تأديب نمايد و در تصميم او كوشش كند و اسباب رها و آسايش او را فراهم سازد، آن دختر او را از آتش جهنم نجات خواهد داد.  كودك در ابتداي آفرنيش هنوز شكل نگرفته و براي هر يك از سعادت و شقاوت آمادگي دارد مي تواند يك انسان كامل گردد و يا به صورت يك حيوان پست و فرومايه در آيد . سعادت و شقاوت آينده هر فردي به كيفيت تربيت و پرورش او بستگي دارد و اين مسئوليت بزرگ به عهده پدر و مادر گذاشته شده است. اصلا پدري و مادري به همين معناست .
 پدر ومادر، انسان ساز و كمال آفرينند . بزرگترين خدمتي كه پدر و مادر مي توانند در حق فرزندان شان انجام دهند، اين است كه فرزندان شان را فردي خوش اخلاق ، مهربان ، انسان دوست ، خير خواه ، آزاد منش ، شجاع ، عدالت خواه ، دانا ، درست كار ، با شرافت ، با ايمان ، وظيفه شناس ، سالم ، كاركن ، با سواد و خدمت گذار پرورش دهند. كسيكه هم در دنيا سعادت مند باشد و هم در آخرت ، چنين افرادي براستي لايق و شايسته مقام شامخ پدري و مادري اند، نه كسانيكه در اثر جذبه و تحريك نيروي جنسي ، فرزندي را بوجود آورند و او را رها سازند تا بزرگ شود و خود بخود پرورش يابد و يا اينكه آنقدر در فكر ذخایر و جمع آوري مال دنيا باشند كه اگر سوال كني فرزند شما صنف چند هست در جواب بگويد اطلاع ندارم و اگر بپرسي چند سال دارد آيا به حد بلوغ رسیده؟ نماز مي خواند واجبات الهي را انجام مي دهد؟ از اين پرسش مهو بماند و در پاسخ سري تكان دهد كه اطلاع ندارم!

    پيامبر فرمود: بهترين چيزيكه پدر مي تواند به فرزندش بدهد، ادب و تربيت نيكوست . پدر و مادريكه به تعليم و تربيت فرزندان شان توجه نكنند بلكه با رفتار و كردار غلط خود او را منحرف و بد بخت سازد. بزرگترين خيانت را مرتكب شده اند. مگر طفل بي گناه از شما تقاضاي وجود كرده بود كه او را بوجود مي آوريد و مانند گوساله رهايش مي سازيد؟ اكنون كه شما باعث وجود او شده ايد شرعا و وجدانا موظف هستيد در تصميم و تربيت او كوشا باشيد. بنابر اين تعليم و تربيه يكي از بزرگترين مسئوليت هاي هر پدر و مادر است.

      هم چنين پدران و مادران ، در برابر اجتماع نيز مسئولند ، كودكان امروز مردان و زنان آينده خواهند شد و جامعه فردا را همين افراد تشكيل خواهند داد. هر درسي را كه امروز فرا گيرند ، فردا تحويل خواهند داد ، اگر تربيت درستي داشته باشند جامعه فردا صالح و پيشرفته خواهد بود. اما اگر نسل امروز با برنامه هاي نا درست پرورش يابد، اجتماع آينده ، اجتماع فاسدي خواهد شد. زيرا مردان سياسي ، علمي و اجتماعي فردا از همين افراد بوجود خواهند آمد. كودكان امروز پدران و مادران آينده و مربيان فرزندان خود خواهند شد و تربيت هاي خوب يا بد خود را به فرزندان خويش منتقل خواهند ساخت بنا بر اين پدران و مادران بدست خود مي توانند اجتماع آينده را اصلاح كنند يا بسوي فساد و تباهي بكشانند، از همين رو در برابر اجتماع هم مسئوليتي بزرگي به گردن دارند. 

    اگر آنها در تعليم و تربيت فرزندان خود بكوشند بزرگترين خدمت را به اجتماع نموده اند و در برابر فدا كاري هاي خويش مأجور خواهند بود، اما اگر در اين باره غفلت و سهل انگاري كنند ، نه تنها به فرزند بي گناه خويش ، بلكه به اجتماع  هم خيانت كرده اند و بطور حتما" نزد خدا مورد بازخواست قرار خواهند گرفت. كوشش و فداكاري هاي پدر و مادر در تربيت فرزند از كار صد ها استاد و انجنير و داكتر و دانشمند ارزنده تر است. پدران و مادران هستند كه انسان كامل پرورش داده و استاد و داكتر و انجنير لايق و دين دار را تحويل جامعه مي دهند ، مخصوصا مادرانیكه در مورد تربيت كودك ، مسئوليت بيش تري دارند و سنگيني بار تربيت بدوش آنها نهاده شده است زيرا كودكان در دوران خرد سالي كه زمان شكل گيري آن هاست. غالبا با مادر بوده و در دامن مادر پرورش مي يابند ، بنابر اين كليد خوش بختي و بدبختي افراد و پيشرفت و عقب گرد اجتماع در دست مادران است ، مقام زن به وكالت و وزارت نيست و همه اين ها پائين تر از مقام والاي مادر است . مادران ، انسان هاي كامل پرورش مي دهند و وزير و كيل و مدير و استاد ورئيس جمهور و غيره صالح بوجود مي آورند وبه اجتماع تحويل مي دهند، پدر و مادريكه فرزندان صالح و برازنده پرورش دهند نه تنها به فرزندان و اجتماع خدمت مي كنند ، بلكه خود شان نيز از وجود آن ها بهره نيك خواهند گرفت ، فرزند نيك ، مايه سر افرازي پدر و مادر و عصاگير دوران نا تواني و سالخوردگي آن ها خواهد بود. اگر در تصميم و تربيت آن ها كوشش كنند ، در همين جهان هم نتيجه اش را خواهند گرفت اما اگر در اين باره غفلت و سهل انگاري نمايند در همين جهان ضرر هايش را خواهند ديد آزمايش كه امروز در كشور و در جاغوري خود ما نشان مي دهد چقدر جوانان و نيروي جوان به سمت مواد مخدر و مسكرات و سایر منكرات رو آورده اند ، دزدي ، جنايات، فحشا و منكرات همه بيانگر اين حقيقت است كه چنين افرادي از نعمت تربيت صحيح و سالم پدر و مادر محروم بوده اند و يا پدران و مادران مسئوليت خود را در قبال فرزندان خويش بخوبي انجام نداده اند .  

     حضرت علي(ع) فرمود: فرزند بد يكي از مصيبت هاي بزرگي آدمي است ....... فرزند بد شرافت پدر و مادر را از بين مي برد و باز ماندگان را رسوا مي سازد .  

     پيامبر بزرگوار اسلام فرمود: خدا رحمت كند پدر ومادري را كه فرزندان شان را به نيكي كردن بخود شان وا دار نمايند.  بنابر اين بايد توجه داشت كسانيكه پدر و مادر مي شوند مسئوليتي بسيار سنگيني را به دوش دارند و در برابر خدا ، مردم و فرزندان شان مسئول خواهند بود اگر درست انجام وظيفه كنند و بدستورات و آموزه هاي ديني در خصوص تربيت فرزند احتمام بورزند و در زندگي عملي پياده نمايند بزرگترين خدمت را به آن ها انجام داده اند و در دنيا و آخرت پاداش نيك خواهند گرفت ولي اگر در اين باره كوتاهي وسهل انگاري نمايند . فرزندان فاسد ، معتاد ، و بي كاري خواهند داشت و خود شان را متضرر خواهند نمود و نيز در مورد فرزندان شان و اجتماع آينده مرتكب بزرگترين خيانت و گناه نابخوشدني مي شوند، بنابر اين بيائيم از آموزه ها و دستورات ديني در قبال تربيت صحيح و سالم فرزندان خويش درسهاي را فرا گيريم تا فرزندان سالم ، تربيت شده تحويل جامعه دهيم و آينده زيبايي را براي كشور و جامعه خود با تربيت سالم فرزندان خويش به ارمغان آوريم ...                 ( ادامه در شماره بعدی )

 

تربيت از ديدگاه اسلام

س. ع. موسوي

 

بنام خداوند جان خرد    كزين برتر انديشه بر نگذرد

     در كشور هاي متمدن و با صطلاح پيشرفته ، موضوع تعليم و تربيه ، راهنمائي ، تربيت و حل معضلات و مشكلات جوانان در رديف يكي از مهمترين مسايل اساسي قرار گرفته و افكار دانشمندان جهان را بخود معطوف داشته است . در افغانستان پس از سال ها جنگ و در گيري تعطيلات مراكز فرهنگي ، تعليمي در اين اواخر موضوع تعليم و تربيه نيز مورد توجه محافل مختلف علمي ، فرهنگي ، تربيتي و دولت مردان اين كشور قرار گرفته است و با تشكيل سمينار و مباحث علمي، فرهنگي گاه گاهي به اين موضوع مي پردازند ، با اينكه مباحثات و گفتگوها و انتشارات مجلات و نشريات فراوان در كشور منتشر و در اختيار و دسترس مردم بويژه قشر جوان قرار مي گيرد . و با كمال تاسف موضوع مهم تربيتي و بحث هاي روانشناسي پيرامون مساله تربيت كمتر مورد توجه و عنايات حضرات قرار گرفته و آنچه كه بايد انجام گيرد ، انجام نگرفته است ....  اخيرا گفتگوي كوتاهي با سردبير محترم و انديشمند " ماهنامه شيرين " جناب آقاي شجاعي در اين موضوع داشتيم و ايشان از بنده خواستند تا مطالب و موضوعات تحت عنوان تربيت از ديدگاه اسلام و دانشمندان معاصر تهيه و در اختيار شان قرار دهم با وجود مشكلات عديده و عدم فرصت كافي فرمايشات ايشان را ناديده نگرفتم و تحقيقات پيرامون مباحث مهم تربيتي را تعقيب و دنبال نموده تا مقادير نوشته ي را در اختيار ماهنامه موصوف قرار دهم ، اميد است با مطالعه آن جوانان عزيز ، والدين گرامي و مربيان محترم ضمن توجه به مساله مهم تربيتي نظريات و پيشناهادات خود را ارائه و مارا در راستاي اين امر مهم ياري نمايند، قبلا نيز متذكر شديم كه بعلت سال ها جنگ و درگيري و مشكلات موجود در كشور به مسايل تربيتي ، رواني و اجتماعي اسلام هيچگونه توجهي صورت نگرفته است. و دانشمندان علوم تربيتي نيز تا سالها قبل احتمال اينكه اسلام در اين باره آراء مفيد و قابل توجهي داشته باشد، ولي بحمد الله با آثاريكه از دانشمندان     در اختيار جهانيان قرار گرفته است و تغييراتي كه در فرهنگ جهان بوجود آمده  جهان با سرعت در حال تغيير بوده و هست و سطح فكر مردم جهان از جمله كشور ما، بويژه جوانان، در مسايل سياسي، اجتماعي و فرهنگي بالا رفته است. و شيوه هاي تربيتي نيز توسعه و تكامل يافته است، در گذشته براي تربيت افراد غالبا از روش هاي پند و اندرز، داستان، شعر و بعضا از روش هاي خشك و خشن و نادرست تنبيهات جسمي و بدني استفاده مي شد. ولي در زمان ما در كشور هاي توسعه يافته و هم چنين در كشور هاي اسلامي با شيوه هاي هنري از قبيل: فلم ، تئاتر ، نقاشي ، تصوير و غيره به تربيت افراد مي پردازند. و اين مساله رسالت مارا سنگين تر ميسازد، زيرا كه ابزار و وسايل ارتباط جمعي تكامل و توسعه يافته و امواج صوتي و تصويري حريم كشور ها را شكسته بدون اجازه وارد حريم خصوصي خانواده ها مي شوند . راديو ، تلويزيون و غيره جزء لوازم اوليه خانواده شده و اكثريت قريب به اتفاق مردم حتي در دورترين نقاط كشور باآن از نزديك در ارتباط اند و صحبت جهاني شدن فرهنگ در ميان است . خانواده ها و حتي كودكان باده ها و صدها مشكل جديد فرهنگي مواجه گشته اند كه بايد براي آن چاره انديشي كرد بويژه در شرايط كنوني كشور ما مهمانان نا خوانده كه از كشور هاي غرب و اروپا با فرهنگهاي مختلف غير ديني وارد كشور شده اند در صدد القاء فرهنگهاي خويش بر مردم ما هستند دانشمندان ، فرهنگيان و اقشار مختلف مردم ما اخصا قلم بدستان كشور بايد بيدار باشند و براي دفاع از فرهنگ ملي و اسلامي خويش بطور جدي و هماهنگ وارد عمل شوند در غير اين صورت هويت ملي و اسلامي خود را از دست خواهند داد ، رسالت مداران و درد مندان كشور اگر احساس خطر مي كنند !؟  بايد برنامه ها و شيوه هاي تبليغاتي دشمن را شناسائي و كمبود هاي خود را بر طرف سازند و در انجام اين رسالت و وظايف مهم همه مسئولند. ولي پدران و مادران نخستين و بيشترين مسئوليت را بعهده دارند. زيرا فرزندان به آنان تعلق دارند و بايد تربيت صحيح و اسلامي شان را بپذيرند .... ما در اين نوشتار تلاش نموديم تا ضمن استعانت از خداوند بزرگ، از منابع ديني: قرآن، احاديث، كتاب هاي تفسيري، اخلاقي و برخي آثار تربيتي و روان شناسي غربي كتاب هاي تربيتي دانشوران معاصر اسلامي بهره برده و توجه مربيان ، والدين و جوانان عزيز هم وطن را با شيوه هاي ظريف تربيتي جلب و آشنا سازيم. گر چند اين نوشتار دانه ملخ هديه به نزد نعيمان بردن است. اما معتقيديم كه بر معلومات آنان بيفزايم و روش هاي تربيتي اسلامي را از زبان قرآن و معصومين عليهم السلام در اختيار آنان قرار دهيم. و من الله التوفيق (بقيه صفحه دربعدي)   

پيش گفتار: 

    فرق است بين تعليم و تربيت: تعليم يعني آموزش و ياد دادن مطلبي بديگري . اما تربيت ، سازندگي و پرورش شخصيت مي باشد . با تربيت مي توان افراد را به شكل دل خواه ساخت و در نتيجه ، اجتماعي را دگرگون كرد. تربيت بايد با برنامه دقيق و حساب شده انجام گيرد تا موفقيت آميز و نتيجه بخش باشد، در تربيت تنها پند و اندرز كافي نيست؛ بلكه بايد تمام شرايط هماهنگ با مقصود فراهم شود تا نتيجه مطلوب ببار آيد. در تربيت چند چيز ضرورت است: 1- تربيت كننده بايد فرد مورد تربيه را خوب بشناسد و از ويژگي ها و رموز آفرينش جمال و نفساني او آگاه باشد. 2- مربي بايد هدف مند و داراي هدف باشد؛ يعني در نظر بگيرد كه چگونه انساني راميخواهد بسازد. 3- مربي بايد برنامه داشته باشد يعني بداند براي پرورش شخصيت فرد چه شرايطي ضروري است . او بايد همه آنها را فراهم سازد و بطور بسيار دقيق بكار بندد كه در چنين صورتي مي توان در انتظار نتيجه بود.

زمان تربيت: بهترين زمان تربيت، دوران طفوليت، دوران كودكي است. زيرا كودك هنوز كاملا شكل نگرفته و براي هر گونه تربيت آمادگي دارد. مسئوليت اين امر حساس و مهم در مرتبه اول به عهده پدران و مادران نهاده شده است. اما بدليل اينكه تربيت و مسائيل تربيتي كار سهل و ساده نيست و هر كسي از عهده اين مسئوليت بر نمي آيد بلكه فن بسيار ظريف، حساس و دقيقي است كه كارداني، اطلاعات كافي، تجربه، بردباري و قاطعيت لازم دارد. متاسفانه در كشور ما به علت عدم آگاهي و سواد كافي نه تنها پدران و مادران جامعه بلكه خيلي از مربيان ما با ابزار تربيت سليقه اي و غير علمي توام با تنبيهات بدني به تربيت كودكان جامعه پرداخته و در نتيجه از اين رو كودكان با برنامه حساب شده و صحيح پرورش نمي يابند و خود به خود به صورت خود رو بزرگ مي شوند. مسله تربيت در كشور هاي به اصطلاح پيشرفته شرق و غرب اهميت بسزائي دارد و تحقيقات فراوان، كتابهاي سودمند و مشخصات زيادي در آن ها درباره تربيت وجود دارد؛ اما در كشور ما تا اين زمان چندان توجهي به اين مسله حياتي نشده و حركات بسيار كمي د راين راستا صورت گرفته است اين بسنده وكافي نيست. در كشور ما كتاب هاي خارجي ترجمه و در اختيار مردم قرار گرفته كه بيشتر آن ها شرقي و غربي بوده و داراي دوعيب بزرگ و اساسي مي باشد. اول آنكه اين ها به انسان فقط از ديدگاه جسماني و زندگي دنيوي مي نگرند و از سعادت و شقاوت نفساني و زندگي اخروي او غفلت يا اعراض كرده اند. هدف غرب از تربيت چيزي جز اين نيست كه نيروي جسماني و قواي حيواني و اعصاب و مغز كودك را سالم پرورش دهند تا وقتي كه بزرگ شد ، بتواند براحتي زندگي كند و از تحقيقات مادي و لذايذ حيواني برخوردار گردد و اگر گاهي از اخلاق بحث شده آن هم اخلاقي است كه در خدمت زندگي دنيوي و جلب منافع مادي مي باشد بطور كلي از كمالات يا نواقص انساني و عوامل سعادت يا شقاوت اخروي و زندگي اخلاقي و معنوي بحثي د رميان نيست .

دوم آنكه : مباني و پايه هاي مسايل تربيتي غرب ، رنگ ديني ندارد لذا اينگونه كتاب ها نمي تواند براي آنها يكه به انسان از دوبعد جسم و روح و زندگي دنيوي و اخروي مي نگرند مفيد و كامل باشد. 

تربيت از نظر اسلام دو جنبه جسم و روح را در نظر گرفته و در هر دو جنبه دقت و توجهي خاصي را مبذول داشته است و موضوع تعليم و تربيه يكي از مسائيل مهم و مورد توجه در اسلام است كه اگر مربيان و والدين گرامي در تعليم و تربيه فرزندان خويش دقت و كوشش نمايند در همين جهان نتيجه اش را خواهند گرفت. اما اگر خداي ناخواسته در اين باره غلفت و سهل انگاري نمايند در همين جهان ضرر هايش را خواهند ديد بنابفرمايش جضرت علي عليه السلام كه فرمود: 

فرزند بد يكي از مصيبت هاي بزرگ آدمي است. فرزند بد شرافت پدر و مادر را از بين مي برد و بازماندگان را رسوا مي سازد.            ادامه در شماره بعدي

 

 

افغانستان په اوسنۍ حالاتو کی

لیکوال: سید محمد ظاهر ایوبی پاییز د داکتر سلیمان ښونځی ښونکی

 

     د شیرین میاشتنی پاڼه خپروندیه دفتر د خدای (ج) ستاینه کوی چی پخپلی نشریی کی دلومړۍ ځل مهال توفیق اخستی دی چی د هیواد رسمی او لرغونی ژبه پښتو سره سم خپل مضامینو د بیلا بیلو څانگو څخه تر قلم نیولی او گرانو لوستونکوته وړاندی کوی. پدی توگه مونږ غواړو چی لومړنۍ پښتو مضمون د افغانستان په اوسنۍ حالاتوکی تر عنوان لاندی نوی ور پرانیزه او مخکښ وکړو . دا یوه څرگنده حقیقت ده چی زمونږ باستانی هیواد د ټولو تاریخی لرغونیو ارزښتونو په ترڅ وار وار خپلو ارزښی فرهنگی ـ کلتوری سیاسی او ټولنیزی حاکمیت نړۍ ته ښکاره کړی او د تاریخ په اوږ د والی کی کیدای شوی دی چی د بشری حقوقوله مخی خپلو هیلو آرزوگانو د تاریخی شتمنیو په هنداره کښی تمثیل کړی خو اوس مهال په دریم لسیز دوری یعنی د داخلیو ستونزو چی له دموکراتیک خلقی گوند حاکمیت تر داخلیو جنگونو پوری او بیا د خارجی او بهرنیو نظامی پوځی قوتونو د ځای پرځای شوی عملونو د راغلاست وروسته یو شمیر فرهنگی ټولنیزﺉ اقتصادی او نورو مسایلو په ډگر کښی نواقصات راغلی دی چی د فهرست له مخی لیکو:

لومړی: فرهنگی حالات: په افغانستان کی د فرهنگی اوسنۍ حالاتو په دوه ډوله ویشل کیږی. الف: مثبت  ب: منفی

الف: په فرهنگی مثبت ډول یی وگورو چی مطبوعات ـ رسانی گانو ـ رادیو ټلویزیون او نورو جمعی ارتباطو د پخوانه راهیسی د تنویر کول مشری په غاړه اخستی او د بیان آزادۍ دومره او څومره ترا پخوانیو معاصر زمانو پوری توپیر پیدا کړی دی چی هر یو افغان حق لری هر ډول تبادل افکار په مطبوعاتی څانگو او سمعی بصری رسانوکی ورسوی.

ب : منفی ډول:- متاسفانه په منفی ډول لیدای شی هر څومره چی په افغانستان تصویری سمعی او مطبوعاتی څانگو زیات شوی دی په هماغه پیمانی د خلکو اخلاقی نزاکتونو د منفی په لور د تک وهلو په جهات ولاړ دی.

 ځینی ورځپاڼو او طباعتی مجلو د در واغو او محافظه کارۍ په ساحی د غسی ډوب دی چی د هر بامعرفت سړی زړه بیخی د مجلی او طباعتی نشریاتو په لاس کی بد دی. له بلی خوا وگورو چی ځینی بی غیرته ټلویزیونو د افغانیت ملی او مذهبی عنعنو پر ځای کی د غربی سیگنالو په څیر داسی سریالونو خپاره کړی دی چی د هر بیداره او ننگیالی افغانی وجدان د دوی له بی غیرتۍ څخه لا په عذاب دی د مثال په توکه هغو سریالانو چی د لمر او طلوع ټلویزیونو له شبکو څخه خپریږی او د انوراک او پرینا عاشقۍ کیسی ځوانانو لپاره خپروی کوم اخلاقی او غیرتی ټکو پکی دی؟ حتی د افغانستان ملی ټلویزیون چی په حقیقت کی د افغانیت څیړنه په نړی و غوروی او انعکاس ورکوی داسی یوی فرهنکی شبکه نه ده چی د افغان ولس ـ ملی او مذهبی غوشتنو پکی منعکس شوی دی. ( ادامه لري )

پـدر

نوسنده: فوزيه " فروتن"

    پروردگار را حقي را كه شايسته پدرم باشد، به قلب من بياموز كه تا بدانم كه در حق پدر چه بايد كرد. تا آنچه شايسته و بايسته آن دانم در حق شان  به جاي آورم . چنان كن كه هيبت مقام پدر در چشم من هم چون هيبت پادشاهان راست كار جلوه كند. پروردگار را اطاعت پدر را در ديده من از بستر خواب، دل پذيرتربنمايان و رنجي را كه بخاطر ايشان ميبرم در كام من از شربت گوارا بكام تشنگان گوارا تر گردان تا خواست آن را بر خواست خود مقدم داشته و همواره هوس خود را در راه رضاي شان فدا كنم . چنان كن كه حق شان هميشه در من عظيم جلوه كند. هر چند كه كوچك باشد و خوبيهاي آن در نظرم بسيار بيشمار آيد. هر چند كه آن قهر باشد؛ اخلاقم را در كنار شان نرم ساز و قلب مرا از مهر شان انباشته دار و توفيقم عنايت كن كه در طول عمر با آن مدارا و مهرباني نمايم. پدرم در راه تربيت من سعي به كار برده است كه مرا از كودكي به بزرگي رسانده است و نگاهم داشته است. از آسيب و حوادث دورم گرفته است. همان گونه كه در راه آموزش و پرورش من رنج ديده است و از دست من آزار كشيده است. زيرا حق اين بزرگوار بر گردن من آن قدر سنگين است و آن قدر بر من حق دارد و در باره من محبت و احسان كرده است كه من در برابر شان شرم سارم . و من كوچكتر از آنم كه بتوانم حق ايشان را ادا نمايم . اين انسان مهربان عمر عزيز شان را در راه تربيت من به سر رسانده است و به رعايت و عنايت من رنج ها برده است. تمام رنج هاي زندگي را خود به دوش گرفته تا بر من زندگي آسان بگذرد و خويشتن را به رنج انداخته است تا من در آسايش باشم.  

پروردگارا بر من توفيق ده تا هميشه خادم پدرم بوده و حق شان را اداء نمايم.

آنكــــس كه مرا مونس جان بود، پـــدر بود         

آن كس كه مـــــرا روح روان بود، پــدر بود

آنكس كه اگر شمــــــع تنم سوختي از تب        

پروانه صفت چــــــــرخ زنان بود، پدر بود

آنكـــــس كه چو شب دير مي آمد به خانه         

در كـــــوچه و بازار روان بود، پــــدر بود

آنكـــــــــــس كه پي تربيتم گاه نصيحت       

شيرين ســــــخن و نيك زبان بود، پدر بود  

آنكس كه به ضرب المـــثلي پند و نصيحت     

خوش لهجه و اســـــــتاد بيان بود، پدر بود

آنكس كه خريد آنچه كه مي خواست دل من    

 يگبار نمي گفت گـــــران بود، بود، پدر بود